- متن کامل این مقاله در جلد دوم ارجنامه دکتر حسین مهرپور منتشر شده است.
قانون و نظام حقوقی، بیگمان، برای تنظیمِ بخشهایی از زندگی انسان در بستر جامعه در کارند. باری، زندگی آدمی همواره محصور در مکان و زمان خاص است. از این رو، قانون همواره در پی تنظیم زندگیِ بافتاری یا تنیده در زمینۀ خاص بوده است. این ویژگی درواقع نمایانگر چیستی حیات انسان است که همچون رودی است که بهتعبیری، نمیتوان دو مرتبه از یک نقطۀ آن عبور کرد. به دیگر سخن، احکام و نظام حقوقی ناگزیر تجلی حیات آدمیاند و روبه روی آن نشستهاند. قانونی که به دلایل و علل عدیده، پشت به واقعیت کرده و نسبتی مستقیم و تنگاتنگ با آن نداشته باشد لاجرم نمیتواند آن را تنظیم کند، چه رسد به تنظیمی کارآمد و پیشرو. از این ویژگی قانون می توان زیر عنوان بافتارمندی یا زمینه مندی[1] یاد کرد؛ بنابراین، پرسش آن است که آیا قانون نابافتار[2] ممکن است. دقیقتر، آیا قانون نابافتار کارکرد و نقش قانون را ایفا میکند یا صرفاً در نام قانون است؟
دو روش برای یافتن پاسخ به این پرسش میتوان پیش نهاد. یکی از طریق بحث انتزاعی و نظری و دیگری از طریق مطالعۀ موردی در سیر تطور احکام و نظامات حقوقی است. بحث نظری درواقع حرکت از کل به جزء است. در سطح انتزاعی و کلی باید دید آیا با توجه به چیستی قانون در ربط با موضوع خود، اساساً می شود به قانونی گسسته از بافت و زمینه قائل بود. بحث موردی و تطوری، به گونه ای یک بحث استقرائی و حرکت از جزء به کل است. مطالعۀ موارد مختلف در شبکۀ گستردۀ نظام حقوقی میتواند منشأ الهام و استنباط نظری در این خصوص باشد.
این نوشتار کوتاه، به روش دوم، مورد میراث زوجه را به مطالعۀ اجمالی میگیرد و کوشش میکند از این رهگذر پاسخی برای پرسش پیش گفته بجوید. انتخاب این مورد به بهانۀ زحمت ارزشمند و محققانۀ استاد معزز آقای دکتر حسین مهرپور در تألیف کتاب «بررسی میراث زوجه در حقوق اسلام و ایران؛ تحلیل فقهی و حقوقی ارث زن از دارایی شوهر»[3] است. آثار استاد همگی حاکی از گرایش واقعگرایانۀ ایشان در نگاه به اجزاء گوناگون نظام حقوقی هستند.[4]
این نگاه البته ریشه در جمعِ میان دو مقام عمل و نظر دارد.[5] در این کوششهای عالمانه، همواره سعی بر تبیین محققانۀ وضعیت موجود، کشف مشکلات و گرهها، و ارائۀ راه برونرفتِ «مقدور» از آنها بوده است.
[1]. contextuality
[2]. contextless
[3]. (1376)، چاپ سوم، تهران: انتشارات اطلاعات.
[4]. خوانندۀ گرامی را به ویژه به اثر زیر ارجاع میدهم: مهرپور، مختصر حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران.
[5]. به یاد میآورم، در جلسهای، یکی از اساتید حقوق در وصف استادی دیگر فرمود که «ایشان یک ریال هم از حقوق نان نخورده است»، کنایه از کار حقوقی نکردن وی. در آن جلسه به این میاندیشیدم که آیا، بهتشبیه، میتوان یک داندانپزشک را که هیچگاه دندانی را معاینه یا معالجه نکرده است، دندانپزشک به معنای دقیق کلمه نامید؟ دانش حقوق در ربط مستقیم و دوسویه با عمل حقوقی است. حقوقدانی که حقوق را نورزیده باشد بعید است بتواند نظریهپردازی عمیق حقوقی کند. از محاسن شخصیت دکتر مهرپور همانا تجربه های عمیق عملی و نظری حقوقی هستند. خداوند بر عمر و توفیقات ایشان بیفزاید.