- متن کامل این مقاله در جلد اول ارجنامه دکتر حسین مهرپور منتشر شده است.
چکیده: در ادبیات حقوقی دربارۀ زمان پیدایش اندیشۀ حقوق بشر اختلاف نظر وجود دارد. برخی آن را مفهومی نوین می دانند که پس از جنگ جهانى دوم در منشور سازمان ملل متحد و اعلامیۀ جهانی حقوق بشر به کار رفته است. دستۀ دیگری اعتقاد دارند که حقوق بشر از تکامل نظریۀ حقوق طبیعی برآمده است. نویسنده ابتدا با رویکرد زبان شناسی به ریشۀ این اختلاف نظر اشاره خواهد کرد و درادامه با تمایز میان حقوق طبیعی و حق های طبیعی، سیر تحول مفهوم حقوق طبیعی را در دورۀ باستان، میانه و جدید دنبال خواهد کرد. این مقاله استدلال می کند که حقوق طبیعی از دیرباز بر مبانی الاهیاتی استوار بوده است اما، در عصر روشنگری این مفاهیم از بنیان های کلامی و مبانی معرفتی خود جدا شده و درنتیجه، حلقۀ ارتباط حقوق بشر با حقوق طبیعی مفقود شده است. با این حال، نهضت اصلاح دین خود یکی از منابع مدرنیته بوده و اسناد حقوق بشری از تأثیرات مکتب حقوق طبیعی بی نصیب نمانده است. اندیشمندان مسلمان نیز کوشیده اند با ارائۀ خوانش های تازه ای از حقوق طبیعی، سهم تاریخی خود را در توسعۀ این مکتب ایفا کنند و به باور نویسنده، تبیین مبانی حقوق بشر در جهان اسلام تنها با ژرف اندیشی در این میراث فکری ممکن خواهد شد.